باب دل : مجموعه اشعار مهدوی



چشم وا کردم تماشایت کنم

گم شدم شاید که پیدایت کنم

من شدم مجنون لیلایت ولی

تا زیارت بین صحرایت کنم

دوش گردیدم مطهر از گناه

تا که سجده بر قدمهایت کنم

خیره در آیینه ی حسنت شدم

تا تماشا قد و بالایت کنم

درخماری بودم و مستت شدم

ایستادم تا که شیدایت کنم

 

در سحر آمد ندا یار آمده

یوسف کنعان به بازار آمده

 

حضرت نرجس پسر آورده است

روی دست خود قمر آورده است

بهر پروازی به سوی آسمان

ای محبان بال و پر آورده است

از برای انتقام دشمنان

در صف میدان جگر آورده است

جبریل وحی هم از آسمان

در حرای دل خبر آورده است

میزند فریاد جاء الحق رسید

مصلح کل بشر آورده است

 

غنچه ی ‌نرگس ز نرجس وا شده

عسکری امشب دگر بابا شده

 

از سماء دیدم که اختر آمده

ساغر ساقی کوثر آمده

ختم گردیده امامت بعد از او

معنی الله و اکبر آمده

شور عشقی در دلم برپا شده

گوئیا که شور م آمده

نخله‌ی توحید هم داده ثمر

عرش حق را باز زیور آمده

بهر دیدار جمالش از سماء

حضرت عیسی با سر آمده

 

بایشوعا گفت عیسی این پسر

در دو عالم میشود فخر بشر

 

مهدی آمد سینه ها آگاه شد

چهره‌ی نورانیش چون ماه شد

مهدی آمد شد امید فاطمه

کارهای شیعه رو به راه شد

مهدی آمد دین حق رونق گرفت

روزگار از نور او دلخواه شد

مهدی آمد شد عمود دین حق

یوسف از حسنش برون از چاه شد

مهدی آمد گشت ختم ‌الاوصیاء

بر زمین و آسمانها شاه شد

 

سامرا رشک برین از نور او

سینه‌ی سینای عالم طور او

 

ساقیا ساغر بده هوهو کنم

من از این می کسب آبرو کنم

ساقیا یک جرعه از کوثر بده

تاکه جسم خویش شستشو کنم

ساقیا بهرم سبو آورده‌ای

هستیم را من برایت رو کنم

بر سر بالین عشقت تا سحر

همچو شمع کشته ای سوسوکنم

لیله قدرم شده گسیوی یار

سجده بر زلف و خم ابرو کنم

 

هرکه میپرسد ز من گویم عیان

دین و دنیایم شده صاحب زمان

 

مرتضی محمودپور


باب دل : مجموعه اشعار مهدوی

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

تجربیات یک دهه شستی شهر فرنگ از همه رنگ pikasotihonar موزیک روز مرجع دانلود آهنگ و فیلم filmk بهداشت درب اتوماتیک آریاز مرجع تخصصی فیلم و سریال ایرانی maryam428 سایت رسمی سریال بی گناه